اذن ازدواج

اذن ازدواج

یکی از شیرین‌ترین لحظه‌ها برای هر دختری لحظه عقد است. آرزوی و خواسته به‌حق هر دختری آن است که پدر وی در پرتو عقل و منطق، شرایط خواستگار خود را سنجیده و در صورت اهلیت داشتن خواستگار و نیز تمایل قلبی خود دختر به خواستگار، پدر با ازدواج آن‌ها موافقت نماید. اما در برخی موارد، به دلیل عدم درک درست پدر از شرایط و یا کدورت‌های دیگری که بین وی با افراد دیگر وجود دارد، بدون استدلال منطقی از ازدواج دختر خود با مرد مناسب و دلخواهش جلوگیری می‌نماید. در چنین شرایطی، تنها راهکار طرح دادخواست اذن ازدواج است.

 

قانون اذن ازدواج دختر توسط پدر

بر اساس ماده ۱۰۴۳، ازدواج دختر باکره منوط به اذن پدر هست. در چنین شرایطی، چنانچه پدر بدون دلیل از ازدواج دختر خود جلوگیری نماید، بر طبق ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی حق اجازه از وی ساقط‌شده و دختر با مراجعه به دادگاه و معرفی خواستگار خود می‌تواند اجازه دادگاه را مبنی بر ازدواج دریافت نماید.

 

اساساً اجازه ازدواج زمانی موضوعیت دارد که دختر باکره باشد. بنابراین، دختر غیر باکره نیاز به اذن ندارد.

بکارت می‌بایست با استفاده از رابطه و یا مواقعه از بین رفته باشد. بنابراین، دختری که براثر حادثه و یا ورزش بکارت خود را از دست بدهد، همچنان باکره محسوب می‌گردد.

چنانچه دختر یک‌بار ازدواج کند و طلاق بگیرد و در هنگام طلاق باکره باشد، برای ازدواج دوم نیز نیازمند اذن پدر است.

اذن ازدواج

اجازه ازدواج صرفاً در اختیار ولی یعنی پدر و بعدازآن جد پدری است و در صورت فوت هر دو، دختر نیازمند اجازه نخواهد بود.

چنانچه دختر، بدون اجازه دادگاه و بدون اذن پدر عقد نماید و حتی رابطه زناشویی هم داشته باشد. پدر می‌تواند ابطال عقد نکاح را از دادگاه بخواهد. البته پس از ابطال عقد نکاح دختر به دلیل عدم باکره بودن نیازی به اذن ازدواج ندارد.

چنانچه پدر و جد پدری در دسترس نباشند، پس از ثبت دادخواست باید سه نوبت نشر آگهی صورت گیرد.

در اذن ازدواج سن دختر ملاک نیست و دختر باکره در هر سن و موقعیتی که باشد، نیازمند اذن پدر است.

ضرورت استفاده از وکیل در دعاوی خانواده

دادخواست اذن ازدواج یکی از پیچیده‌ترین دعاوی است که به دلیل رابطه بین دختر و پدر نیازمند استفاده از یک وکیل متخصص است. وکیل خانواده متخصص درصورتی‌که ازدواج را به صلاح دختر بداند، با طرح دادخواست اذن ازدواج به شکل صحیح و صحبت با پدر دختر سعی برگرفتن حق قانونی دختر و درعین‌حال بر هم نخوردن روابط خانوادگی دارد. مشاوره حقوقی رایگان و تلفنی درزمینهٔ اذن ازدواج می‌تواند راهگشا باشد اما مشاوره حضوری طرفین می‌تواند به حل مسئله و کاهش هر چه بیشتر تنش بین طرفین کمک بسزایی نماید

نکات مهم دعوای اذن در ازدواج

۱- در صورتیکه دختر دوشیزه تمایلی به ازدواج داشته و فرد مناسبی را برای ازدواج در نظر داشته باشد یا فرد متعارفی از ولی خواستگاری نماید و پدر اذن و رضایت به این ازدواج ندهد دختر دوشیزه می‌تواند با مراجعه به دادگاه خانواده می‌تواند تقاضای اذن در ازدواج بنماید.

 

۲-دادگاه خانواده بعد از رسیدگی و تشخیص صلاحیت معرفی‌شده به‌عنوان خواستگار اقدام به صدور اجازه ازدواج می‌نماید.

 

نکته: قاضی برای تشخیص صلاحیت خواستگار هم‌کفو بودن و صلاحیت مالی و اخلاقی را در نظر می‌گیرد.

 

۳- خوانده این دعوا پدر است و خواهان آن دختر و خواستگار هم به دادگاه معرفی می‌شود و حسب تشخیص قاضی دادگاه خانواده و طبق روش و سلیقه ایشان رسیدگی انجام می‌شود.

 

۴- داشتن وکیل متخصص خانواده طبیعتاً مسیر حصول نتیجه را هموار می‌کند.

 

۵- توجه داشته باشید که ضرورت اذن در ازدواج خاص ازدواج دختر دوشیزه است و شامل خانمی که قبلاً ازدواج‌کرده نمی‌شود.

 

۶- ضرورت اذن در ازدواج مخصوص ازدواج دائم است و در ازدواج موقت نیاز به اذن پدر نیست.

 

۷- در صورت فوت پدر اذن در ازدواج با جد پدری است.

 

۸- در صورت فوت پدر و جد پدری اذن در ازدواج لازم نیست و شخص دیگری این حق را ندارد و چنین نیست که مادر یا جد مادری یا عموها و سایرین حقی در این خصوص داشته باشد.

 

۹- در مورد ماهیت اذن در ازدواج که جزء تشریفات است یا شرط صحت عقد، بحث فراوان شده به نظر نگارنده جزوی از تشریفات ضروری عقد است که قانون‌گذار تلاش نموده با اعمال و اجبار به انجام آن از ریسک و احتمال شکست ازدواج بکاهد و پدر و جد پدری را به‌طور سنتی مناسب‌ترین افراد برای تشخیص این مصلحت مناسب دانسته.

 

۱۰- اخیراً مذاکرات و پیشنهاد‌هایی در مجلس صورت گرفته که تحت شرایطی حتی بدون اجازه پدر، قانون‌گذار اجازه ازدواج به دختران دوشیزه بدهند که به‌طور خلاصه این شرایط عبارتنداز : داشتن حداقل ۲۸ سال سن و حداقل ۵ سال سابقه کار و حداقل تحصیلات کارشناسی ارشد

 

 

نمونه دادخواست اجازه ازدواج دختر از دادگاه

در این قسمت قصد داریم برای آشنایی بیشتر مخاطبان با دادخواست اجازه یا اذن ازدواج دختران باکره توسط دادگاه ، متن و نمونه ای از یک دادخواست را ارائه نماییم که می تواند به صورت دقیق تر مطابق با شرایط ، توسط مخاطب تنظیم و بازنویسی شده و مورد استفاده قرار بگیرد .

ریاست محترم مجتمع قضایی دادگاه خانواده

 

سلام ‌علیکم ؛

 

احتراما به استحضار می رساند :

 

اینجانب در تاریخ …………… با شماره شناسنامه …………….. صادره از ……………… متولد شده ام و در شرایط مناسبی از رشد سنی هستم و قصد ازدواج با آقای ……………….. را دارم .  نظر به اینکه آقای ………….. فرزند …………….. متولد ……………….. دارای مذهب ………………… و دارای مدرک تحصیلی ………………….… و مشغول به کار در …………………… هستند و با امضای شروط ضمن عقد ازدواج ، خواهان ازدواج دائم اینجانب با قبول مهریه …………………….. می باشند که از تمامی جهات شخصی ، خانوادگی و اجتماعی تناسب و هماهنگی لازم را با بنده دارا می باشند و تحقیقات محلی لازم صورت گرفته از ایشان و خانواده شان نیز موید این مطلب می باشد .

 

با این حال ، با توجه به اینکه پدر بنده در سال های گذشته از مادرم جدا شده / غایب بوده و خبری از ایشان در دست نیست / بدون دلیل موجه و منطقی از دادن اجازه ازدواج به اینجانب خودداری می نمایند و همچنین جد پدری اینجانب نیز در قید حیات نیستند / از دادن اجازه ازدواج امتناع می کنند ؛  لذا با عنایت به مدارک تقدیم شده و همچنین با به استناد به شهادت شهود و طبق ماده 1043 قانون مدنی و از باب ” الْحاکِمُ وَلیُّ مَنْ لاوَلیَّ لَهُ ” ، رسیدگی و صدور حکم مبنی بر صدور اجازه ازدواج اینجانب بدون اذن و رضایت پدر را از محضر دادگاه محترم استدعا دارم .

شروع دعوا – اجازه ازدواج دختر باکره

خواهان دادخواستي به خواسته اجازه ازدواج دختر به علت مجهول‌المكان بودن پدر خود تنظيم کرده و پس از ابطال تمبر دعواي غيرمالي و با انضمام دلايل خود یعنی كپي مصدق شناسنامه تقديم مجتمع قضایی دادگاه‌های خانواده کرده است.
اين پرونده پس از ثبت در مجتمع قضایی از طرف معاونت مجتمع به یکی از شعبات خانواده مستقر در آن مجتمع براي رسيدگي ارجاع شده است و مراتب تكميل پرونده توسط مدير محترم دفتر تایيد و به نظر رياست دادگاه مي‌رسد. طبق دستور رياست مجتمع، دفتر با تعيين وقت جلسه رسيدگي، طرفين را دعوت مي‌كنند و نسخه ثاني و ضمایم دادخواست به خوانده ارسال مي‌شود.
خواهان در دادخواست خويش چنين عنوان مي‌كند: «اينجانب با داشتن 21 سال سن و شرايط و موقعيت شرعي و قانوني آمادگي كامل براي ازدواج دارم و فردي كه از هر جهت با من هم كفو است، براي ازدواج از من خواستگاري كرده است. نظر به اين‌كه عقد نكاح دايم منوط به رضايت پدر است که مدتي است غايب و مجهول‌المكان است. نام همسر آينده‌ام جواد مي‌باشد. به این ترتیب مستندا به ماده 1044 قانون مدني تقاضاي رسيدگي را خواستارم».

رسیدگی دادگاه – اجازه ازدواج

به علت مجهول‌المكان بودن خوانده(پدر دختر)، وقت دادرسي و دادخواست و ضمایم آن به تجويز ماده 73 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی از طريق نشر آگهي در روزنامه كثيرالانتشار ابلاغ مي‌شود و به درخواست خواهان اين عمل انجام مي‌شود. در وقت مقرر جلسه دادگاه تشكيل شده و خواهان حاضر است، اما خوانده با وجود ابلاغ قانوني در دادگاه حاضر نشده است. خواهان اظهار مي‌کند که خواسته من به شرح دادخواست تقديمي است. دادگاه طي دستوري اعلام مي‌كند كه دفتر طي شرح دستور به واحد مددكاري اعلام شود که از محل اقامت پدر خواهان و همين طور از وضعيت اجتماعي و اخلاقي «آقاي جواد» تحقيق به عمل آمده و نتيجه را به اين دادگاه اعلام کند.

تحقیق از گواهان

در این بین، جلسه دیگری توسط دفتر دادگاه تعیین می‌شود. در تاريخ 3/8/92 جلسه دادگاه تشكيل شده و خواهان حاضر است و اظهار مي‌کند: «با توجه به اين‌كه موقعيت آبرويي و حيثيتي خانوادگي ما ايجاب نمي‌كند كه مددكاران از همسايگان ما در مورد محل اقامت پدرم يا موقعيت نامزدم تحقيق کنند، به این ترتیب شهود خود را كه دايي‌هاي من هستند و كاملاً آشنا به مسایل خانوادگي ما مي‌باشند، به دادگاه آورده‌ام و از دادگاه تقاضاي استماع گواهي گواهان را دارم. دادگاه نيز مبادرت به تحقيق از گواهان خواهان مي‌کند.»
سه نفر به نام‌هاي حسن، احمد و حسين بعد از سوگند خوردن كه جز به راستي چيزي نگويند و تمام حقايق را بيان کنند، اعلام مي‌كنند كه «پدر خواهان مدتي است ناپديد شده و مدت 17سال است كه در خارج از كشور در كانادا به سر مي‌برد و هيچ گونه ارتباطي با خانواده ندارد و شغل داماد نيز نمايندگي شيرآلات است و داماد مورد تایيد خانواده خواهان است.»
دادگاه نيز با توجه به محتويات پرونده ختم رسيدگي را اعلام و به شرح زير مبادرت به صدور راي مي‌کند.

 

راي دادگاه – اجازه ازدواج دختر باکره

درخصوص دادخواست خانم «شقايق» به طرفيت آقاي «نادر» به خواسته اجازه ازدواج بدون اذن ولي قهري به اين توضيح كه خواهان بيان داشته، خوانده، پدرش بوده و مدت 18 سال است، خانواده را ترك كرده و به جاي نامعلوم رفته است و وي 21 سال سن دارد و ديپلم رشته كامپيوتر را اخذ كرده است و از دادگاه تقاضاي اجازه ازدواج با نامزدم بدون اجازه پدرش را دارد.
خوانده از طريق نشر آگهي به جلسه دادگاه دعوت شده است، اما در جلسه دادرسي حاضر نشده و لايحه‌اي هم ارسال نکرده است. دادگاه با توجه به اوراق و محتويات پرونده و استماع شهادت شهود خواهان، موقعيت اجتماعي و اخلاقي نامزد خواهان و مجهول‌المكان بودن پدرخوانده و احراز هم كفو بودن نامزد خواهان با ايشان، به استناد ماده 1044 قانون مدني به وي اجازه داده مي‌شود تا بدون اجازه ولي قهري با نامزد خود آقاي جواد با تعداد 240 عدد سكه بهار آزادي و هزينه سفرحج تمتع ازدواج دایم کرده و وقوع آن را در یکی از دفاتر ازدواج به ثبت برساند و دفاتر رسمي ازدواج نيز موظف به ثبت واقعه اين ازدواج است.
راي صادره غيابي و ظرف مدت بيست روز پس از ابلاغ قابل واخواهي در همين شعبه و سپس ظرف 20 روز قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظراستان تهران است».
راي صادره به خواهان در دفتر دادگاه ابلاغ مي‌شود و براي ابلاغ به خوانده با توجه به مجهول‌المكان بودن در روزنامه كثيرالانتشار آگهي مي‌شود. پس از قطعي شدن دادنامه، خواهان تقاضاي گواهي قطعيت به جهت ارایه به دفتر ثبت رسمي ازدواج مي‌كند و حسب درخواست نامبرده گواهي قطعيت و اين‌كه اجراي آن بلامانع است را برای ارایه به دفترخانه صادر مي‌كند.

تحلیل پرونده – اجازه ازدواج دختر باکره

ابتدا باید خاطر نشان كرد که منظور از هم کفو بودن دو طرف ازدواج، هم شان و منزلت بودن آن دو طرف است. در پرونده ملاحظه شد که وقت رسیدگی و رای صادره به علت مجهول‌المکان بودن خوانده در روزنامه کثیرالانتشار آگهی شد. مستند قانونی این موضوع، ماده 73 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی است که مقرر می‌کند: «در صورتي كه خواهان نتواند نشاني خوانده را معين کند يا پس از اخطار رفع نقص از تعيين نشاني اعلام ناتواني كند‌، بنا به درخواست خواهان و دستور دادگاه مفاد دادخواست يك نوبت در يكي از روزنامه‌هاي كثيرالانتشار به هزينه خواهان آگهي خواهد شد. تاريخ انتشار‌آگهي تا جلسه رسيدگي نبايد كمتر از يك ماه باشد».
در اين پرونده تمامي اقدام‌هاي انجام شده از طرف مدير دفتر و دادگاه، قانوني و درست بوده و دادگاه محترم به تمام وظايف و تكاليف خود در اين خصوص عمل کرده و اقدامات لازم صورت داده است.
طرح دعوي از نظر شكلي و رسيدگي به آن از نظر شكلي و ماهوي به درستي صورت گرفته است.
با توجه به اين‌كه در قانون براي عقد دايم دختر اجازه پدر شرط است، به این ترتیب با توجه به مجهول‌المكان بودن پدر خواهان و اين‌كه قانون اين اجازه را داده و پيش‌بيني کرده است كه دختر مي‌تواند در صورت وجود شرايط قانوني لازم از دادگاه اين خواسته را داشته باشد، بنابراين دادگاه پس از احراز شرايط و اينكه داماد نيز هم كفو خواهان بوده و شرايط لازم در اين خصوص فراهم شده، اقدام به صدور راي کرده است.
در رابطه با این موضوع ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی بیان می‌کند: «در صورتي که پدر يا جد پدري در محل حاضر نباشد و استيذان از آنها نيز عادتا غيرممکن بوده و دختر نيز احتياج به ازدواج داشته باشد، وي مي‌تواند اقدام به ازدواج کند. ثبت اين ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد اجازه ازدواج در دادگاه خانواده مي‌باشد».

جهت مشاوره تلفنی یا واتساپی با شماره 09120466204 تماس بگیرید.

4.8/5 - (6 امتیاز)

درباره سلمان احدی

همچنین ببینید

اذن خروج از کشور

اذن خروج از کشور.   یکی از دغدغه‌های بسیاری از زنان و دختران، بحث اذن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالی دارید؟ با ما صحبت کنید!
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید
تماس با ما (کلیک کنید)